نمی دانــست کــه به قـربانـگاه میـبرنــدش گوسفندی کــه شـادمان در پــی کودکان می دود تـا عقـب نـمــانـد . . ! 5554) دلتنگی هایم را نشاندم روی دوش بادبادک و فرستادمشان به آسمان … دارد باران می بارد ! 5550) های عاشق نشو ! ! ! نمیدانی…. دلتنگی چیز خوبی نیست.. 5548) ﻻاﻗﻞ ﺑﯿﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﺑﻪ دﯾﺪﻧﻢ ﻧﻤﯽ آﯾﯽ . ﺷﺎﯾﺪ اَﺷﮑﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﮔﻮﺷﻪی ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ دَر ﺧُﺸﮏ ﺷﺪه اﻧﺪ ! 5545) ﭘﺸﺖ اﯾﻦ ﺑﻐﺾ ، ﺑﯿﺪی ﻟﺮزان ﻧﺸﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎل ﻣﯿﮑﺮد ﺑﺎ اﯾﻦ ﯾﺎدﻫﺎ ﻧﻤﯿﻠﺮزد 5543) ﺑﺮای ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮای دﯾﮕﺮان ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻢ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﻢ …! 5541) گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب راباز نمیکنم,حتی برای اوکه سالها منتظر در زدنش بودم 5540) هیچ بارانی رد پای خوبان را از کوچه باغ خاطرمان نخواهد شست 5539) چشمت را نبند!!! این چشم بندی های تو، جهانم را محو میکند 5538) حوای من… مرا به کشور چشم هایت تبعید کن.. دوست دارم زندانی سیاسی چشمهایت باشم… 5537) برای دل من… همیشه تو خواهی ماند.. تو مخاطب تمام نوشته های منی 5536) روزی که با تو شروع نشود. اصلأ نمی ارزد به شب برسانی اش…! 5535) عرض سلام + طول عمر+ ارتفاع سلامتی برای مساحت وجود نازنینت 5534) کوچه ها رابلد شدم، رنگهای چراغ راهنما، جدول ضرب، دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم، اما گاهی میان آدمها گم میشوم، چون آدمها را بلد نیستم! 5532) چگونه بفرستم باورم را برای تو، تاباورکنی از یاد بردنت کار من نیست! 5531) هر بار که کودکانه دست کسی روگرفتم، گم شدم! ترس من ازگم شدن نیست! ازگرفتن دستی است که بی بهانه رهایم کند 5530) خاک پای کسانی هستیم که تو خاطرمون ابدی هستن، ولی تو خاطر شون عددی نیستیم 5529) زیباترین قسم سهراب: 
نه تو مى مانى و نه اندوه،
و نه هیچکس از مردم این آبادى،
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهى آن لحظه ى شادى که گذشت،
 غصه هم میگذرد،
آنچنان که فقط خاطره اى خواهد ماند.
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود جامعه اندوه مپوشان هرگز. 5528) تو برام همان کس هستی که به قول نیما: یادت ، روشنم میدارد

نظرات شما عزیزان: